یکی از خواهرها برای اینکه او را ببوسد سرش را بلند کرد از بینی‌اش خون غلیظی به اندازه یک سیگار بیرون آمد رفتم به دکتر شیخ‌الاسلامی خبردادم که بیاید و نگاهی به آقا جلال بیاندازد او را معاینه کرد و گفت: به سرش ضربه زده شده است.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود