امیدی که در چشمهای زنی تنها، بعد از شهادت هم خاموش نشد
سپیدارآنلاین: گروه اجتماعی
کلمات هنوز غم و روشنی آن روزها را در خود دارند؛ خانهای در کرج و زنی جوان که دلشورۀ غربت داشت، اما دلش پناهی بود برای مردی که هر صبح پیش از طلوع سپید، برای ایستادگی بیدار میشد.
بلال مومنی روچی ـ همسر و پدر، نهتنها استوار دوم ارتش بلکه استوار ایمان و انسانیت بود، مردی که مهربانیاش را حتی در تنگترین روزهای دیکتاتوری با خانوادهاش قسمت میکرد. آخرین نگاهش پر از نگرانِ همسر و بچهها بود؛ با نگرانی که نکند ناگهان زخم جدایی بزند. تسبیح و جانمازش را با او به خاک سپردند، اما عطر حضورش هنوز در لحظههای افطار، در جای خالیِ حک شدهاش جریان دارد. دوران سیاه پهلوی او حاضر نشد نقشی در برادرکشی داشته باشد، آنقدر مقید بود که حتی خودکار اداره را برای کار شخصی نمیبرد؛ تا آخر ایستاد، مردانه و بیادعا. مقاومت یعنی همین: امیدی که در چشمهای زنی تنها، بعد از شهادت هم خاموش نشد.✨