13 خرداد 1404
شماره خبر: 325724

هویت سیال جهان امروز، بازگشت به اصالت تمدنی را ضروری کرده است

سپیدار‌آنلاین: گروه اجتماعی



دکتر حسن بلخاری قهی عضو پیوسته فرهنگستان هنر ایران و استاد گروه مطالعات هنر دانشگاه تهران با تأکید بر اینکه «هنرپیمایی» یا سیر و سلوک در عرصه هنر، در این گفتار به‌مثابه یک فرایند مورد بحث قرار ندارد، خاطر نشان ساخت: «ما در این‌جا از منظر جایگاه و ساحت هنر در سیر تمدنی سخن می‌گوییم؛ جایی که عنوان و تعریف، روشنگرِ ماهیت آن خواهد بود.»
وی با اشاره به مفهوم هویت و ضرورت توجه به اصالت آن گفت: «بحث هویت، به‌ویژه اصالت هویت، همواره در دل بنیان‌های تمدنی و ادبیات تاریخی ما مطرح بوده است، اما در جهان امروز، با ظهور پدیده هویت سیار، ضرورت بازخوانی این مفهوم بیش از هر زمان دیگری احساس می‌شود.»وی افزود: «در دنیای امروز، رسانه‌ها با بازتاب‌های متنوع و تأثیرگذار خود، هویت‌هایی تولید می‌کنند که الزماً از اصالت برخوردار نیستند. هویت سیار، به بیانی، نوعی بی‌هویتی است. اگر رسانه‌ها فاقد بنیان‌های اصیل فرهنگی و تمدنی باشند، آنچه خلق می‌کنند نیز از هویت تهی خواهد بود.»
بلخاری خاطر نشان ساخت: «بنابراین پرداختن به گذشته تمدنی، بازگشتی محافظه‌کارانه نیست، بلکه ضرورتی برای تثبیت هویت در جهان معاصر است. در این راستا، استادانی که تنها در محدوده آموزش نمی‌مانند بلکه مرزهای دانش را نیز جابه‌جا می‌کنند، اهمیت دارند. افرادی چون استیسی، جامعه‌شناس معاصر، نقش مؤثری در بازاندیشی هویت در جهان کنونی دارند.»
عضو فرهنگستان هنر ایران ابراز داشت: «در جهان امروز، برخلاف گذشته که هویت ملت‌ها عمدتاً در بسترهای فرهنگی، دینی و ادبی شکل می‌گرفت، اکنون این فرآیند عمدتاً در بستر رسانه‌ها رخ می‌دهد. بنابراین، هویتی که از دل رسانه بدون تکیه به اصالت فرهنگی شکل بگیرد، نمی‌تواند اصیل باشد.»در ادامه اظهار داشت: «از این منظر، نقش هنر و معماری اسلامی-ایرانی اهمیت ویژه‌ای می‌یابد. برخلاف برخی دیدگاه‌ها، هنر در تمدن اسلامی ایران، از زمان پیش از اسلام تا پس از آن، تداوم داشته است. ما با انقطاع مواجه نیستیم، بلکه با تحول و پیوستگی روبه‌رو هستیم.»
وی افزود: «زمانی که از هنر سخن می‌گوییم، باید به‌درستی مشخص کنیم که از چه سخن می‌گوییم؛ آیا از زیبایی‌شناسی یونانی یا مفاهیم ایرانی؟ برای تحلیل دقیق‌تر، می‌توان به کتاب گران‌سنگ ارسطو در باب “هنر و هستی” رجوع کرد. ارسطو، برخلاف استاد خود افلاطون، هنر را از فلسفه حذف نکرد.»بلخاری خاطرنشان کرد: «در متون فلسفی، ازجمله در فیزیک و سیاست ارسطو، با بحث‌هایی در باب هستی‌شناسی هنر مواجه هستیم. افلاطون در کتاب “جمهوری”، انسان را دارای دو ساحت نظری و عملی معرفی می‌کند، اما از نظر برخی متفکران، انسان دارای سه ساحت است: اندیشه‌ورزی، تجربه و آفرینش.»وی ابراز داشت: «ارسطو انسان را موجودی دارای ساحتی سوم می‌دانست؛ یعنی ساحت آفرینشگری. این وجه سوم، مهم‌ترین تمایز انسان با حیوان است. هنر، ظهور همین ساحت سوم است. هنر تنها بازتاب یا تقلید نیست، بلکه آفرینشگری است.»وی افزود: «از منظر تمدنی، هنر در ایران همواره وجهی معرفتی و معنوی داشته است. برخلاف جریان‌های فرمالیستی در هنر غرب، هنر ایرانی همواره متکی بر معنا و حقیقت بوده است؛ به‌عبارتی، ما مرید فرم نبوده‌ایم، بلکه از دل معنا، فرم را پدید آورده‌ایم.»بلخاری عنوان نمود: «در اندیشه ایرانی، هنر با مفاهیمی چون فره ایزدی، بهمن، و قوه تمییز خیر از شر پیوند دارد. در منابع ایران باستان، “بهمن” نه‌تنها یکی از فرشتگان است، بلکه لَقبِ هنر نیز هست. در نگاه ایرانی، هنر زاده‌ی خرد است و به همین دلیل در قلمرو معرفت قرار می‌گیرد.»وی خاطر نشان کرد: «در نتیجه، هنر در فرهنگ ایرانی یک امر روحانی است، نه صرفاً یک تکنیک. در تمدن یونانی، هنر به معنای ایجاد کردن و کشف امر پنهان بوده، اما در ایران، هنر پیوندی با حکمت و فرزانگی داشته است. این مسئله، تمایز اصلی هنر ایرانی با بسیاری از جریان‌های هنری دیگر است.»در پایان، دکتر بلخاری ابراز داشت: «لازم است در تعریف هنر از زبانی بهره بگیریم که برای تمام اقشار، از جمله استادان علوم فنی و طبیعی نیز قابل فهم باشد. تعریف هنر نباید محدود به مفاهیم انتزاعی باشد، بلکه باید به گونه‌ای باشد که حتی استادان فیزیک نیز درک دقیقی از آن داشته باشند. در یکی از سخنرانی‌هایم در دانشگاه کرمان، تلاش کردم نسبت میان هنر و علم را با همین هدف توضیح دهم.»

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود