نوروز در آداب البرز نشینان
سپیدارآنلاین: گروه گزارش
قدمت نوروز در سرزمینی که تقویم و تاریخش با نوروز است و کهنترین نوروزها را جشن گرفته، بی شک در زادروز اولین بارقه های فرهنگیاش ریشه دارد و بس.
پایگاه فرهنگی اجتماعی آیین باور نوشت: در پی آن نیستم که بگویم نوروز از چه زمانی بلکه میخواهم بگویم از دیرباز و تا ابد در ایران ریشهدار است و به همین سبب هر شهر و دیاری آداب و سنتی را برای تزئین آن جسته است که با خلق و خوی اجدادی و نیازهای طبیعی اقلیمش بی ارتباط نیست .از جمله در البرز زیبا که پیشترها شهرستان کرج بود و صدها روستای متفرق که نخی باریک از شباهتهای زبانی و سنتی به واسطه داد و ستدها آنها را به یکدیگر پیوند میزد، رنگ و لعاب خاص خود را داشت . پس از آنکه راهها ساخته شدند و جادههای صعب العبور در دسترس عده بیشتری قرار گرفتند، مردمان به حسب ذوق و سلیقه خویش آنچه دوستتر می داشتند گرفتند و به آداب خود افزودند و درگذر زمان آیینها ترکیبی شدند آمیخته از رویاها و باورهای مردمان سرزمینهایی که به نوعی با یکدیگر در تعاملند. مانند پهن کردن سفره هفت سین که کسی نمیداند نخستین بار از کدام سوی بردمید یا آنچه درونش چیده میشود از کجا آمد و چنین در پیکره سفرههای نوروز جهان یکسان چیده شد که با وسعت و پهناوری بلاد و نبود و کمبود وسایل حمل و نقل عمومی و ارتباط در طول هزارهها منتشر و فراگیر شد .از جمله آداب عمومی که در جای جای استان امروزی البرز جستهام شسشوی فرشها و گلیمهاست که بی شک نوعی تقدس را نیز با خود به همراه داشته و آب که مظهر پاکی و روشنی بوده است، این فرشهارا برای ورود به سال نو پاکیزه مینمود که پس از اسلام نیز شسشوی فرشهای اماکن مقدس مذهبی از همین رسم نشات گرفت و ادامه پیدا کرد.
اما آنچه این رسم را زیبا میکرد حرکتی دسته جمعی بود که به خاکگیری با چوبهای بزرگ توسط گروهی و شستن و آبکشی توسط گروههای دیگر انجام میشد . کودکان با ذوق روی کفها سر میخوردند و پس از ساعتها تلاش دیوارههای کوی و برزن و بومها منقش میشد به گلهای شمسه و ختایی و ترنج و ماهی و بوی پشم خیس خورده که خبر از بهار می داد. آداب جالب و جذاب رفتن به گورستان در شب قبل از سال نو در بخشهای دیگر استان هم مانند تمام نقاط کشور رایج بوده و هست مثلا در منطقه کرج هر خانواده ای مقداری شیرینی مخصوص عید را که “توتک” نامیده میشد دور همی میپختند و هرکس بخشی از مواد اولیه آن از روغن وشکر و ..فراهم میکرد و هر بخش از پخت و قالب زدن و نقش انداختنش را هم یکی از زنان به عهده میگرفت و در نهایت بین خانوادهها تقسیم میشد .با محصولات موجود کشاورزی که عبارت بود از توت خشک، مغز گردو ، نخودچی، انجیر خشک و کشمش یکدیگر را پذیرایی میکردند .به واسطه تاریکی و ناهمواری گذرگاهها مشعلهای دست سازی را که با نفت و پارچههای کهنه میسوخت به دست میگرفتند و راه را به نوعی چراغانی میکردند. اگر به خانه سیاهپوش و داغداری میرسیدند بی صدا بدون شادمانی از کنار آن میگذشتند. حرمت همسایه از همه چیز واجبتر بود .نو کردن جامهها به خیاط خانهها رفتن و شگون بریدن پارچه نو خرید ظرف نو و خرید آینه و جارو در شب چهارشنبه سوری از جمله رسوم عمومی بود.دم غروب دختران دم بخت را با جارو از خانه بیرون میکردند و در آینهها مینگریستند و به روشنی بخت و اقبال و باز شدن بخت اعتقاد داشتند.از نوروزخوانی و پختن سمنو و دیگر خوراکیها گرفته تا خانه تکانی و شال اندازی و کاشت سبزه و زیارت اهل قبور، همه و همه از رسوم خوشایند برای پیشواز از بهار بوده است که کم و بیش هنوز هم در جای جای این استان همچون ایران پهناور رواج دارد .رسم نوروزخوانی و یا رسم شال اندازی تا حدی ور افتاده است اما در برخی نقاط از جمله روستاهای طالقان و ساوجبلاغ هنوز میشود به انجام آنها دل خوش داشت .نوروزخوانی را دورگردها بانیت جمعآوری پولی اندک و دمیدن در سورنا و چرخیدن در کوچههای شهر به شکلی جعلی اما غنیمت انجام میدهند .در روستای «همهجا»که در مسیر جاده کرج چالوس واقع است، چهار شنبه سوری عالم دیگری داشت، مردم روستا چند روز قبل با برنامه و هماهنگی به طوردسته جمعی به کوه میرفتند تا از گَوَنهای خشک، چیده و برای سوزاندن جلوی خانههایشان انباشت کنند، درشب موعود(چهار شنبه سوری)گونها را با فاصله و به تعداد هفت تپه درست میکردند و اهل خانواده یک به یک از روی آنها میپریدند و با شور و شادی مضاعف، شعر زیبای سرخی تو از من ، زردی من از تو سر میدادند. درروستاها که در گذشته معمولاً همه از نظر مالی ضعیف بودند، بچهها در اولویت بودند واگر تهتمه جیب پدر خانواده چیزی می ماند برای خودشان هم خرید میکردند.یکی از اهالی «همه جا» تعریف می کرد « یادمه بچه که بودم مرحومه مادرم میگفت برای بچهها که لباس نوبخری، وقتی بپوشند اندازه یک جو قد میکشند … » در روستاهای جاده چالوس از جمله «حسنکدر» و «نساء» و «همهجا» و آن سو تر ها، قبل از تحویل سال نو که قدما آن را «کهنه سال» میگفتند، هر خانواده، از میان خود آنکس را که به قول معروف خوش قدم تر بود انتخاب کرده و دقایقی پیش از تحویل سال نو با یک سینی سبزه ،آینه و قرآن از خانه بیرون میفرستاد و او به محض شنیدن توپ تحویل سال یا در برخی مناطق بوق، یا اذان وارد منزل شده مراسم دید و بازدید و تبریک آغاز میشد .این سنت بسیار زیبا از گذشتههای دور، با کمی تغییر در منطقه «حسنکدر» هم انجام میشد و «سال میج» خوانده میشود.واژه « میج » یک واژه تبری است از مصدر «میتن» به معنای لگد کردن، مشتق شده است . بنابراین «سال میج» به مفهوم لگد کردن سال و گذر کردن از سال کهنه و ورود به سال جدید است .تفاوت رسم این منطقه در این است که پیر خانواده، از بین فرزندان نوجوان و جوان خانواده (ترجیحا فرزند پسر) یک نفر را بعنوان سال میج انتخاب میکند که بیرون از منزل به انتظار تحویل میماند و سپس با اجازه بزرگ خانواده وارد شده و قرآن را در اختیار یکایک افراد خانواده قرار میدهد تا با بوسهای بر آن و دعایی بر لب، فرد «سال میج» را در آغوش بگیرند. سپس فرد سال میج مشتی آب به چهارگوشه اتاق میپاشد. فرد سال میج به انتخاب خود از میان دیگر همسالان ، مباهات نموده و آن را دلیل برتری خود نسبت به دیگران میدانست. سال میج، گاه به درخواست اقوام و همسایگان،برای آنان نیز مراسم را اجرا میکند. معمولا تا زمانی که سال میج وارد دکانها نشود ،اجازه ورود کسی را نمیدهند .در همین خطه سبز و روستاهای اطراف جاده کرج – چالوس گردهمایی اهالی مهاجرت کرده روستا، در شب جمعه آخر سال است که غروب پنجشنبه دست جمعی به زیارت اهل قبور و سپس به زیارت امامزاده حسن (ع) میروند. به این مراسم « الفه » گفته میشود.پس از نماز نیز، مراسم دعا و نیایش برپا و شام آن شب را دور یکدیگر نوش جان میکنند. غذای آن شب ویژگی جالبی دارد به طوری که هر یک از اهالی غذایی به سلیقه خود در منزل میپزد و با مجمع به مسجد میبرد. سپس غذاهای جمع آوری شده توسط خدمه مسجد با همان مجمعهها روی سفره چیده شده و هرکسی بیماری داشته باشد به نیت رفع حاجتها و شفای بیماران اقدام به برداشتن چند لقمة از غذاهای متنوع سفره نموده و با خود میبرد، به این رسم « هفت لقمه » میگویند که بدون وقفه هر ساله در روستای حسنکدر و بقیه روستاهای منطقه نیز کم و بیش اجرا میشود .
رسمی رایج، زیبا و بسیار مهم دیگری هم در همین منطقه است که در شب عید پدر و مادر خانواده برای ابراز محبت و تحکیم روابط بین داماد و دخترشان ، اولین بشقاب غذا رابه منزل دختر شوهر کرده خود میبردند و این رسم همه ساله تکرار میشود .نوعی مراسم هم به نام « گِل کار» در نزدیکی ایام عید در طالقان انجام میشد که برای مرمت دیوارها وکف خانه و به نوعی آماده سازی خانه برای دید و بازدیدهای عید بود، به صورت گروهی و با همکاری همسایهها انجام میشد و نوعی پیشواز عید بود .« گل او» هم در طالقان و نزدیکیهای عید با زدن آب و کشیدن جارو روی دیوار انجام میشد و غبارها را از در و دیورا محل میروفت .
منبع ایسنا