علل ازدواج سفید و آسیب های روانی آن
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت
مدتي است كه برخي از دست اندركاران جامعه، نسبت به افزايش ازدواج هاي سفيد در جامعه ابراز نگراني مي كنند.
منظور ازدواج هايي است كه طرفين در هيچ محضري نسبت و نوع رابطه خود را با يكديگر به صورت رسمي ثبت و تعريف نكرده اند و زن و شوهر محسوب نمي شوند، ولي عملاً در يك خانه با يكديگر زندگي مي كنند. اين نوع زندگي مشترك را شاید بتوان شكلي از ازدواج موقت دانست، كه ميان برخي از جوانان رايج شده است، ولي فقط محدود به جوانان نيست، بلكه افراد ميانسال هم درحال تجربه اين شيوه از زندگي هستند. شيوه اي كه در مورد جوانان ممكن است منجر به ازدواج شود ولي در مورد افراد ميانسال و حتي نزديك به سالمند حالت متفاوتي دارد، آنان طلاق مي گيرند، سپس به اين روش با يكديگر زندگي مي كنند و در مواردي هم اطرافيان متوجه ماجرا نمي شوند! دليل نگراني نسبت به اين نوع هم خانه شدن يا ازدواج موقت يا هر اسم ديگري كه بخواهيم روي آن بگذاريم هرچه باشد، بايد نسبت به اصل ماجرا تحليل و درك درستي داشت. در این زمینه باید متذکر شد که همه افرادی که این نوع رابطه را انتخاب کرده اند از یک سنخ نیستند و نمی توان برای همه آنان داوری مشترکی داشت. اين نوع ازدواج ناشي از علل و زمينه هايي است؛ يكي از اين زمينه ها افزايش استقلال نسبي جوانان اعم از دختر و پسر از خانواده و بالارفتن سن ازدواج آنان است كه موجب مي شود دختران و پسران، راحت تر بتوانند چنين روابطي را برقرار كنند. البته فراموش نشود كه از منظر شرعي و قانوني، اين نوع زندگي مشترك برحسب اینکه چگونه توافق کرده باشند حالت های گوناگونی می تواند داشته باشد، و شاید در قالب ازدواج موقت قابل درك باشد، که در این صورت حقوق طرفين نيز در اين نوع ازدواج معلوم است، ولي مشكلي كه وجود دارد، ضعف ساختار حقيقي ايران در استيفاي حقوق مربوط به زنان در اين نوع روابط است، موضوعي كه در كشورهاي توسعه يافته حل شده است، چراكه در برخي از اين كشورها بيش از ٢٥درصد از زندگي مشترك زن و مرد در اين قالب است، و مقررات آن تدوين و تنظيم شده و ضمانت اجراي لازم را هم دارد ولي در ايران استيفاي اين حقوق به سادگي امكان پذير نيست. نکته دیگر اینکه برخی افراد برای مخالفت با این نوع زندگی مشترک کوشیده اند که با متصف کردن آن به صفات ناپسند و بررسی آن از منظر ارزش های شخصی خود آن را به شدت رد و محکوم کنند درحالیکه اگر این پدیده مبتنی بر واقعیت هایی اجتماعی باشد با زدن چنین برچسب هایی نمی توان مانع از بروز آن شد و حتی ممکن است مسأله را پیچیده تر کنند. ولي فارغ از اين زمينه مقدمتاً چند علت را مي توان براي رواج اين نوع ازدواج ها برشمرد. گريز از مراسم سنتي ازدواج و تعهدات مادی و غیرمادی بسياري كه اين نوع ازدواج ها بر جوانان بار مي كند، از عوامل موثر بر گرايش به اين شيوه از زندگي در كنار يكديگر است. يكي از اين تعهدات، رفت وآمدهاي خانوادگي و فاميلي است كه از هر نظر براي زوج هاي جوان سخت است. همچنين تبعات اقتصادي مراسم ازدواج و زندگی بعد از آن است که جوانان را به گريز از ازدواج هاي سنتي و روي آوردن به اين نوع روابط تشويق مي كند. عامل ديگر، ترس از طلاق و ناهمخواني اخلاقی و رفتاری دختر و پسر است. به ويژه در شرايطي كه آمار طلاق بالا رفته، برخي از جوانان ترجيح مي دهند كه به معرفي نزديكان يا دوستان از فرد مورد نظر برای ازدواج كفايت نكنند. اين مسأله حتي براي دختران اهميت بيشتري دارد، زيرا آنان بيش از پسران بر اثر طلاق لطمه مي بينند. شايد گفته شود حتي با پذيرش اين استدلال انتخاب اين شيوه كه از چاله درآمدن و به چاه افتادن است. در پاسخ بايد گفت كه از منظر دختر و پسر اين طور نيست. با پذيرش ازدواج، شرايطي پيش مي آيد كه هزينه جدايي را بسيار سنگين مي كند، در حالي كه مسأله در ازدواج سفید قدري فرق مي كند. نکته مهم این است که چرا دختران چنین نوع از زندگی مشترک را انتخاب می کنند درحالیکه به ظاهر هزینه وارد شدن در این رفتار برای آنان بیشتر است؟ يك عامل مهم ديگر كه ممكن است كمتر مورد توجه قرار گرفته باشد، اين است كه با اين شيوه قانون خانواده و شرايط حاكم بر آن دور زده مي شود! اين مسأله براي افرادي كه ازدواج كرده اند و سپس طلاق مي گيرند اهمیت بيشتری دارد. در ساختار اغلب خانواده ها و براساس حقوق موجود، مرد رئيس خانواده است، هرچند از اين جمله مي توان برداشت هاي گوناگون كرد، ولي برخي از مردان با وضعيتي كه در خانه ايجاد مي كنند، به نوعي شيوه سلطه بر زن را برمي گزينند، و برخي از خانم ها هم كه نمي خواهند چنين سلطه اي را پذيرا شوند، اقدام به طلاق مي كنند، و پس از طلاق حاضر مي شوند بدون رابطه حقوقي رسمي دائمي و فقط در قالب صيغه با يكديگر و در زير يك سقف زندگي كنند و تسلط مرد را نپذیرند طبيعي است كه در اين شرايط مرد قدرت ناشي از رياست خانواده را در اختيار ندارد. بنابراين اگر گمان مي كنيم كه اين نوع ازدواج براي جامعه مفيد نيست، و عوارضي دارد، بيش از هر اعتراضي بايد نسبت به رفع موانع ازدواج رسمی و دوام آن پرداخت. تعهدات دست وپا گير ازدواج هاي سنتي، ناكارآمدي شيوه هاي انتخاب همسر و از همه مهم تر نامتوازن بودن حقوق خانواده با شرايط اجتماعي زنان، در گرايش به اين نوع زندگي مشترك تأثير دارند.
ازدواج سفید و آسیب های روانی
روان شناسان معتقدند رابطه ای که از طریق ازدواج سفید بوجود می آید موجب کاهش فرزندآوری می شود، بعلاوه سطح زندگی افراد تغییر می کند و خلاء روانی برای دختر را در پی داردو همچنین ممکن است شانس مادر شدن او را کاهش دهد و حتی به آسیب هایی مانند اعتیاد سوق پیدا کنند، این در حالی است که مردان در صورت ترک چنین رابطه ای کمتر آسیب می بینند. در چنین ازدواج هایی امکان دارد که یکی از طرفین هر لحظه نسبت به ادامه این رابطه اظهار بی میلی کند و این امر موجب وارد شدن صدمات روحی قابل توجهی به طرف مقابل به ویژه زنان می شود چرا که آنان بر حسب طبیعت خود دوست دارند روی فردی سرمایه گذاری عاطفی کنند که از ارزش لازم برخوردار باشد.
ازدواج سفید و قانون
در جمهوری اسلامی ایران، تنها ازدواج هایی به رسمیت شناخته می شوند که در دفاتر ازدواج ثبت شوند. در این نوع ازدواج ها تکالیف دو طرف مشخص است و هر اتفاقی که پس از ازدواج بیفتد قانون مسئولیت دو طرف را مشخص کرده است. همچنین در صورت بروز اختلاف یا موارد جرم با مراجعه به قانون می توان مسئله را پیگیری و حل کرد. اما در قانون جمهوری اسلامی به تبع دین اسلام، ازدواج سفید به رسمیت شناخته نشده و جرم محسوب می شود. طبیعتا وقتی قانون اصل این ازدواج را جرم می داند هیچ گاه مسئولیت پیگیری تبعات آن را بر عهده نمی گیرد و با تبعات آن نیز همانند جرم برخورد می کند.
راه حل
اسلام ١٤٠٠ سال پیش، راه حلى به عنوان ازدواج موقت را ارائه داده است که در حال حاضر می تواند کارایی داشته باشد. اما به دلیل اینکه در بیان این مسأله کوتاهی شده و ابعاد آن را تبیین نگردیده است، مردم نسبت به ازدواج موقت انزجار پیدا کرده اند. کارشناسان معتقدند عقد موقت بهترین راه حل براى دانشجویان و کسانى است که امکان ازدواج دائم ندارند. در این نوع ازدواج حتی دختر می تواند شرط کند رابطه زناشویی وجود نداشته باشد، در عقد موقت هر یک از طرفین می تواند در منزل و اقامتگاه جدایى باشد و تنها چند ساعت را به هم اختصاص بدهند. این نوع ازدواج راهی برای ارضای هوس نیست بلکه جایگزینی است برای کسانی که امکان ازدواج دائم ندارند. برای اینکه معضل ازدواج سفید حل شود باید به این نکته توجه کرد که عادت های فرهنگی بد جامعه ی ما که در دوران اخیر بوجود آمده است یکی از دلایل رو آوری به این نوع ازدواج است. در دوران حاضر خانواده های برای ازدواج شرایط سختی را بوجود می آورند، به عنوان مثال مهریه های سنگین یکی از مصادیق این مسئله است. برای ترویج ازدواج و تشویق جوانان به ازدواج شرعی و قانونی باید موانع فرهنگی این نوع ازدواج ها از سر راه برداشته شود. اینکه زن و مردی در زیر یک سقف با یکدیگر هم خانه شوند و هر یک مخارج خود را متقبل شوند و در این میان رابطه جنسی بدون ازدواج داشته باشند، در واقع یک «هم باشی سیاه» است که غرب درصدد ترویج آن در جامعه اسلامی است.
به تازگی موضوع و کلمه ازدواج سفید «white marriage» در بسیاری از شبکه های اجتماعی، رسانه های غیر رسمی و نیز در گفت و گوهای نسل جوان مورد اشاره و استفاده است. شاید در وهله نخست در ذهن مخاطب یک ازدواج ساده، صمیمی و زیبا به ذهن متبادر شود. اما در واقع یک معنایی در لایه زیرین خود دارد که دلالت بر رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شأن یک مسلمان ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه دارد.
گردآورنده : فریما سهیلی