15 تیر 1393
شماره خبر: 125338

ما همه شرمساریم

سپیدار‌آنلاین: گروه یادداشت

ما همه شرمساریم


من گاه گاه احساس شرم می کنم شرم ازخود، شرم از خویشتن خویش، شرم ازخداوند، آنگونه شرمی که در دل می گریم و گاه در خلوت جانم، ستاره اشکم را می شمارم. این ستارگان اشک واژه هائی هستند که شرم مرا برای خود تفسیر می کنند.
شرمگین ام که نتوانستم آنگونه که مایه خوشنودی خداوند است درس سعادت و درس معنی به فرزندانم بیاموزم و در ارواح ظریف آنها حلول کنم. چه می توان کرد خود نیز عمری بازیچه دست هوی وهوس ها بوده ام، چراغی که در گرداگرد خود نور نمی پاشد چه سودی دارد باید گفت چنین چیزی چراغ نیست! هرکدام از ما رسالتی درباره فرزندان خود داریم که آن رسالت را فراموش کرده ایم؛ رسالت آموزش فرزندان در مسیر تقوا، درمسیر شرف، درمسیر پاکی و پاک اندیشی و خداپرستی. ما به موازات سرگرمی ها و اشتقالات ذهنی فرزندان باید به آنان بیاموزیم که جهان را خالقی باشد «خدا» نام. بیشتر کودکانمان کمتر به خدا می اندیشند و دنیا را تنها از نظر جلب سود و دفع زیان می بینند و دیگر هیچ!
جلب سود از چه راهی دفع زیان از چه چیز؟ آیا امروز فرزندان ما معنی سعادت را می دانند؟ آیا اصولا خود معنی سعادت را می دانیم که به آنها بیاموزیم؟ اگر از بسیاری از مردم بپرسیم سعادت را در چه چیز میدانی؟پاسخ می دهند تن سالم، درآمد سرشار، خانه خوب، ماشین آخرین مدل و سیر و سفر در سراسر دنیا. با این وجود توقع داریم فرزندان در برابر این پرسش چه بگویند؟ آِیا واقعا سعادت در چنین پدیده هائی است که می شنویم؟ آیا خوشبختی واقعی همین است؟ بشر باید این قدر زود راضی باشد؟ آیا جهان معنی و اخلاق انسانیت اقلیم سعادت نیست؟ همین مادیات مایه سعادت است؟ همین هائی که چشمانمان می بینند و دستانمان لمس می کند؟ راستی تا این پایه چرا باید مرغ روحمان کم پرواز باشد؟ آن وقت یقین هم نمی کنیم که درآمد سرشار و خانه و اتومبیل وامثال اینها باید از چه راهی به دست ما برسد و ما تنها به وصول آن فکرمی کنیم و نه به طریق وصولشان! آیا انتظارداریم با چنین آموزشی فرزندانی به واقع «سعادتمند» بپروریم؟ آن هم به هرترفندی که باشد و حاصل اینگونه تفکر فرزندانی است که به اختلاص های بزرگ می اندیشد و هنگامیکه به پستی، مقامی، مدیریتی و مسئولیتی می رسند تمام سعی وکوشش را به جهتی معطوف می کند تا زمانیکه در مصدر مسئولیت هست تنها به ثروت اندوزی بیاندیشد تا خدمت به خاطر رضا یت خدا ! این است در سعادتی که خود خوانده ایم و به فرزندانمان آموزش می دهیم؟ و نتیجه اینگونه تفکر برداشت بیشتر و عاشقانه از زندگی این نیست که فرزندان ما آن چیزی را دوست داشته باشند که پول سازتر باشد ؟ اگر این آفت بزرگی را که دامنگیر جامعه ما شده باورندارید هنگامی که آنان در آغاز راه دانش اندوزی هستند و با دوستان و هم کلاسیهای خود سخن می گویند و یا از شما سوال می کنند به سوالشان خوب دقت کنید تا درد را دریابید آنان می گویند روانشناس پولدارتر می شود یا جامعه شناس؟ پزشک زودتر به مال می رسد یا مهندس؟ وضع مالی مهندس راه سازی بهتراست یا مهندس الکترونیک؟ دکتر اقتصاد حقوقش بیشتر است یا مهندس کشاورزی؟ با این دقت به برخورد فرزندانمان در جامعه در می یابیم که آنها تنها هدفشان پول است و پول! آنان علم را در مسیر خدمت نمی خواهند تنها در مسیر ثروت می خواهند! و زندگی را فقط با چشم پول می بینند و فکرمی کند همه هستی و همه اخلاق پول است! شاید ما به او تعلیم داده ایم که هرکس ثروتمند تراست محترم تر است! و یا بدبختانه زندگی زرپرستانه ما عملا به او چنین تعلیماتی داده که همه چیز و همه کارها را تنها با دریافت پول انجام بدهد. دراین وادی بد اخلاقی بیائیم صادقانه ازخودمان بپرسیم آیا فرزندانمان تا کنون از ما پرسیده اند شرف بهتراست یا پول؟ امانت و صداقت عالی تراست یا مقام؟ جوانمردی زینت آدمی است یا لباس شیک؟ غیرت و هیبت مطلوب تر است یا خودرو لوکس؟ واگر می پرسیدند ما چه پاسخی به آنها می دادیم؟ اگرآنها به هنگام دریافت پاسخ از سوی ما به این نتیجه رسیدند که مال اندوزی و مال پرستی را مایه سعادت می دانیم و مبانی اخلاقی و انسانی و دینی را مایه سعادت نمی دانیم آیا در این صورت می توانیم از نسل آینده انتظاری جز این داشته باشیم که درآینده به جمع غارتگران و محتکران و رشوه بگیران و متجاوزان نپیوندند؟ چون زمینه اخلاقی و دینی ندارند و برای جمع مال هیچ چیزی جلودارشان نیست و خواه و ناخواه دین، تقوا، شرف، فداکاری، محبت، خدمت به خلق را در راه ظلم و ستم و احتکار وغارت و چپاول و خدعه و نیرنگ و فریب مردم می دانند و مسابقه و کنفرانس جلسات آنها تنها درمسیر دنیاست نه درمسیر معنی وعلمشان، علمی که خطرناک خواهد شد و نه علم مقدس. آیا وقت آن نیامده است که درباره سعادت واقعی خود و فرزندانمان باندیشیم؟ آیا عزیزان ما، فرزندان نورچشم ما، جوانان ما که با تعلیمات دنیا پرستانه و غلط فردائی ناگوار و تلخ خواهند داشت حق ندارند بر روان ما لعنت بفرستند و در دل بگویند این پدر و مادران ما بودند که درکنار علم به ما اخلاق را نیاموختند و ما را در کویر زندگی پر دلهره و پر اضطراب رها کردند. پدران ومادران ومسئولین عزیز آیا وقت آن نیامده است که درباره سعادت واقعی خود و فرزندان جامعه مان بیاندیشیم. بیائیم در ماه مبارک رمضان ماه خدا با پروردگارمان پیمان ببندیم و گذشته هایمان را به دور افکنیم و توبه کنیم و هر آنچه را که ازحیث مادیات اندوخته ایم بس است؛ بعد از این کارهایمان را بخاطر رضای خدا انجام بدهیم و بیش از آنچه که حقمان نیست مطالبه نکنیم درب اتاقمان را نبندیم اجازه بدهیم دردمندان دردشان را بگویند و ما خوب گوش کنیم و درجهت رفع مشکل آنها با درنظر گرفتن رضایت خدا تلاش کنیم و هر آنچه را که خداوند بطور حلال نصیبمان کرده به آن قناعت کنیم، آز و طمع ورزی را کنار بگذاریم، انسان گونه زندگی کنیم و انسان گونه از دنیا برویم خدایا یاریمان فرما که مطیع تو باشیم و نه مطیع هوی وهوس شیطانی.
آمین...
منوچهر عبادی
سرپرست استان البرز نشریات تولید و سیاست روز

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود