«از سوداگری تا کمبود عرضه؛ چرا مسکن همچنان معضل اصلی جوانان است؟»
سپیدارآنلاین: گروه سرمقاله

مسکن از دیرباز نه تنها بهعنوان یک سرپناه، بلکه بهمثابه یکی از پایههای امنیت اجتماعی و آرامش روانی شناخته شده است.
احسان فلاحت پیشه/ خانه جایی است که خانواده در آن شکل میگیرد، نسلها در آن پرورش مییابند و انسان در سایه آن احساس ثبات و آیندهنگری میکند. در فرهنگ ایرانی نیز خانه همیشه نماد استقلال و نقطه آغاز زندگی مشترک بوده است. اما این روزها برای بسیاری از جوانان، خانهدار شدن دیگر یک واقعیت در دسترس نیست، بلکه به رؤیایی دور و پرهزینه تبدیل شده است.
فاصله درآمد و قیمت مسکن
واقعیت تلخ این است که شکاف میان درآمد جوانان و هزینه خرید مسکن هر روز بیشتر میشود. در حالی که درآمد یک جوان شاغل تنها کفاف اجارهبهای یک واحد کوچک را میدهد، قیمت خانه در بازار به حدی افزایش یافته که حتی طبقه متوسط نیز توان ورود به آن را ندارد. در نتیجه، بسیاری از جوانان سالها پس از آغاز زندگی کاری خود همچنان در خانه اجارهای زندگی میکنند و چشمانداز مالکیت خانه را دور از دسترس میبینند. این وضعیت نهتنها امید اجتماعی را تضعیف کرده، بلکه آثار مستقیمی بر تصمیم جوانان برای ازدواج و تشکیل خانواده گذاشته است.
سوداگری و نگاه سرمایهای
یکی از عوامل اصلی در بحران کنونی مسکن، نگاه سرمایهای به این حوزه است. خانه به جای آنکه یک کالای مصرفی و نیاز اولیه باشد، به محلی برای سرمایهگذاری و سودآوری تبدیل شده است. همین موضوع باعث احتکار هزاران واحد مسکونی خالی و افزایش معاملات صرفاً سرمایهای شده است. در چنین شرایطی، خانههایی که باید مأمن خانوادهها باشند، به کالایی برای سوداگران بدل شده و نتیجه آن چیزی جز تشدید گرانی و کاهش دسترسی واقعی مردم نیست.
ناکارآمدی سیاستهای حمایتی
اگرچه طی سالهای اخیر طرحهای متعددی برای خانهدار کردن مردم مطرح شده است، اما بیشتر آنها یا در نیمه راه متوقف شده یا اثرگذاری محدودی داشتهاند. نبود منابع مالی پایدار، ضعف نظارت، و عدم تطابق برنامهها با نیاز واقعی جامعه باعث شده اعتماد عمومی نسبت به این طرحها کاهش یابد. جوانی که بارها شاهد وعدههای بیسرانجام بوده است، طبیعی است که نسبت به سیاستهای جدید نیز با تردید بنگرد.
پیامدهای اجتماعی بحران مسکن
این بحران فقط مسئلهای اقتصادی نیست؛ بلکه پیامدهای اجتماعی عمیقی نیز دارد. جوانانی که امکان خانهدار شدن ندارند، اغلب ازدواج خود را به تعویق میاندازند و این موضوع بر نرخ ازدواج و فرزندآوری جامعه تأثیر منفی میگذارد. همچنین اجارهنشینی طولانیمدت خانوادهها را با بیثباتی، استرس و کاهش کیفیت زندگی مواجه میکند. وقتی بخش بزرگی از درآمد خانوار صرف اجاره میشود، سهم سایر نیازها مانند آموزش، بهداشت و تفریح کاهش مییابد و این مسئله به مرور نارضایتی اجتماعی را افزایش میدهد.
راهکارهای برونرفت
برای عبور از این وضعیت، مجموعهای از اقدامات جدی و هماهنگ ضروری است:
1. مقابله با سوداگری و احتکار مسکن: اجرای مالیات بر خانههای خالی و محدود کردن خریدهای غیرمصرفی میتواند از گردش سرمایههای غیرمولد در بازار مسکن جلوگیری کند.
2. افزایش عرضه واقعی متناسب با نیاز مردم: توسعه مسکن ارزانقیمت، حمایت از تعاونیهای مسکن و استفاده از فناوریهای نوین ساخت میتواند فاصله عرضه و تقاضا را کاهش دهد.
3. اصلاح نظام تسهیلات بانکی: افزایش سقف وامهای مسکن، کاهش نرخ سود و طراحی شیوههای بازپرداخت متناسب با درآمد جوانان ضروری است. در غیر این صورت، وامهای فعلی کارآمدی چندانی نخواهند داشت.
4. توسعه متوازن شهری: تمرکز بیش از حد جمعیت در کلانشهرها موجب جهش قیمت شده است. ایجاد فرصتهای شغلی و خدمات رفاهی در شهرهای کوچکتر میتواند بخشی از فشار تقاضا را کاهش دهد.
5. فرهنگسازی و تغییر نگاه به خانهدار شدن: خانهدار شدن الزاماً به معنای داشتن واحدی بزرگ در مناطق گرانقیمت نیست. ترویج فرهنگ شروع زندگی با خانههای کوچکتر و متناسب با توان مالی میتواند بخشی از بار روانی این مسئله را کاهش دهد.
بحران مسکن امروز ایران، صرفاً مشکل خرید و فروش یک کالا نیست؛ مسئلهای است که به آینده خانوادهها و انسجام اجتماعی گره خورده است. خانهدار شدن جوانان به معنای ایجاد امید، ثبات و آرامش در جامعه است. در مقابل، ناتوانی نسل جدید در دستیابی به این نیاز اساسی، موجب بیاعتمادی، کاهش انگیزه و افزایش نارضایتی خواهد شد.جامعهای که جوانانش خانهدار باشند، جامعهای با ثباتتر، شادابتر و امیدوارتر است. از همین رو، حل معضل مسکن باید در صدر اولویتهای اقتصادی و اجتماعی کشور قرار گیرد. امید آن میرود که با عزم جدی دولت، همراهی بخش خصوصی و مشارکت مردم، رؤیای خانهدار شدن دوباره از یک آرزوی دور به واقعیتی دستیافتنی تبدیل شود؛ چرا که خانه، پیش از هر چیز، نماد آرامش و نقطه آغاز آیندهای روشن برای نسل جوان است.