4 اردیبهشت 1395
شماره خبر: 161601

15 رجب؛ سالروز وفات حضرت ام المصائب

سپیدار‌آنلاین: گروه اجتماعی

15 رجب؛ سالروز وفات حضرت ام المصائب


حضرت زینب (س) در 15 رجب سال 63 هجری قمری از دنیا رفت. بانوی قهرمانی که پس از شهادت امام حسین، ارائه نهضت عاشورا را به دوش کشید و پرچمدار این قیام بود.
حضرت زينب كبري (س) در روز پنجم جمادي الاول سال پنجم يا ششم هجري قمري در شهر مدينه منوّره متولّد شدند. نام مبارك آن بزرگوار زينب و كنيه گرامي‌شان ام الحسن و ام كلثوم و القاب آن حضرت عبارتند از: صدّيقة الصغري، عصمة الصغري، ولية اللّه العظمي، ناموس الكبري، شريكة الحسين عليهالسّلام و عالمه غير معلّمه، فاضله، كامله و… پدر بزرگوار آن حضرت، اوّلين پيشواي شيعيان حضرت اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب (ع) و مادر گرامي آن بزرگوار، حضرت فاطمه زهرا (س) مي‌باشد. همسر گرامي آن حضرت، عبداللّه فرزند جعفر بن ابيطالب، بود. در كتاب اعلام الوري براي آن بانوي بزرگوار سه پسر به نام‌هاي علي، عون، و جعفر و يك دختر به نام ام كلثوم ذكر شده است.
هوش و ذكاوت بي نظير
در اهميت هوش و ذكاوت آن بانوي بزرگوار همين بس كه خطبه طولاني و بلندي را كه حضرت صديقه كبري فاطمه زهرا (س) در دفاع از حق اميرالمؤمنين (ع) و غصب فدك در حضور اصحاب پيغمبر اكرم (ص) ايراد فرمودند، حضرت زينب (س) روايت فرموده است. دقت كنيم كه حضرت زينب عليها السلام با اينكه دختري خردسال (يعني هفت ساله و يا كمتر) بود، اين خطبه عجيب و غرّاء كه محتوي معارف اسلامي و فسلفه احكام و مطالب زيادي است را با يك مرتبه شنيدن حفظ كرده، و خود يكي از راويان اين خطبه بليغه و غراء مي‌باشد.
علاقه ويژه زينب به امام حسين (ع)
علامه جزايري در كتاب (الخصائص الزينبيه) مي‌نويسد: وقتي كه حضرت زينب (س) شيرخوار و در گهواره بود، هرگاه برادرش حسين (ع) از نظر او غايب مي‌شد، گريه مي‌كرد و بي قراري مي‌نمود. هنگامي كه ديده‌اش به جمال دل آراي حسين (ع) مي‌افتاد، خوشحال و خندان مي‌شد. وقتي كه بزرگ شد، هنگام نماز قبل از اقامه، نخست به چهره حسين (ع) نگاه مي‌كرد و بعد نماز مي‌خواند.
با حسين بودن شرط ازدواج زينب (س) با عبدالله
گفته‌اند: حضرت اميرالمؤمنين (ع) هنگامي كه زينب (س) را به پسر برادرش عبدالله بن جعفر تزويج كرد، در ضمن عقد، شرط نمود هر گاه زينب خواست با برادرش حضرت امام حسين (ع) سفر رود، او را از آن منع نكرده و باز ندارد و چون عبدالله بن جعفر خواست حضرت امام حسين (ع) را از سفر عراق باز دارد و حضرت آن را نپذيرفت و عبدالله مايوس و نوميد گرديد، دو فرزندش عون و محمد را فرمان داد كه به همراه آن بزرگوار به عراق روند و در برابر آن حضرت جهاد و كارزار نمايند.
شجاعتي نظير حسين (ع)
درباره آن بانوي بي نظير بيشتر راجع به حضور ايشان در كربلا و همراهي برادر بزرگوارشان و همچنين سرپرستي اسراي كربلا و ابلاغ پيام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسين (ع) در خواهرش زينب (س) هم بود؛ زينب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چيزي كم از حسين (ع) ندارد قوت قلبش به بركت اتصالش به مبداء تعالي راستي محيرالعقول است. شيخ شوشتري مي‌گويد: اگر حسين (ع) در صحنه كربلا يك ميدان داشت، مجلله زينب (س) دو ميدان نبرد داشت: ميدان نبرد اولش مجلس ابن زياد و دومي مجلس يزيد پليد. اما تفاوت‌هايي كه از حيث ظهور دارد، نبرد حسين (ع) با لباسي كه از پيغمبر به او رسيده بود، عمامه پيغمبر بر سر و جبه او به دوش، نيزه به همراه و شمشير به دستش سوار بر مركب رسول خدا (ص) گرديد با عزت و شهامت وارد نبرد مشركين گرديد تا شهيد شد.
زينب و گذشتن از راحتي دنيا
او در خانه شوهرش از كمال وسايل موجود به بهترين وجهي برخوردار است، غلام‌ها و كنيزها و وسايل راحتي، غرض زينب در چنين خانه‌اي زندگي مي‌كند كه هيچ كسري ندارد ناگهان مي‌بيند حسين (ع) مي‌خواهد حركت كند تمام خوشي‌ها و راحتي‌ها را رها مي‌كند و خود را در درياي ناراحتي‌ها و ناملايمات مي‌افكند اگر جريان را نمي‌دانست، مهم نبود، ليكن از همان شب ۲۸ رجب كه به اتفاق برادرش با ترس و هراس ‍از مدينه فرار كرده به سمت مكه حركت نمودند، براي آنچه جدش ‍ رسول خدا (ص) و پدر و مادرش گزارش داده بودند از مصيبت‌ها آماده شد.
زينب از حسين (ع) جدا نمي‌شود
حضرت زينب كبري (س) از سوم شعبان سال ۶۰ هجري در مكه بود. چون سربازان يزيد مي‌خواستند در مكه و در حرم امن الهي امام حسين (ع) را مخفيانه بكشند، لذا امام روز ترويه كه روز هشتم ذي الحجه است، مكه را به سوي عراق ترك كرد. زينب (س) نيز در اين كاروان حضور داشت. ابن عباس گفت: يا حسين! اگر خود مجبور به رفتن هستي، زنان را با خود همراه مبر. زينب (س) چون اين سخن را شنيد، سر از كجاوه بيرون كرد و گفت: ابن عباس! مي‌خواهي مرا از برادرم حسين جدا كني؟ ! من و جدايي از حسين؟ ! هرگز.
اسارت افتخار زينب و رمز ماندگاري قيام عاشورا
"پس از حادثه كربلا حضرت زينب (س)، حدود يك سال و شش ماه زندگي كرد. حضرت در كاروان اسيران، همراه ديگر بازماندگان قافله كربلا به كوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه رهبري بازماندگان بر عهده امام سجاد بود، زينب كبري (س) نيز سرپرستي را برعهده داشت. سخنراني قهرمانانه زينب (س) در كوفه، موجب دگرگوني افكار عمومي شد. وي در برابر نعره مستانه عبيدالله بن زياد، آن گاه كه به پيروزيش مي‏‌نازيد و مي‏‌گفت: «كار خدا را با خاندانت چگونه ديدي؟ !» با شهامت و شجاعت وصف ناپذيري گفت: جز زيبايي چيزي نديده‏‌ام. شهادت براي آنان مقدر شده بود. آنان به سوي قربانگاه خويش رفتند به زودي خداوند آنان و تو را مي‏‌آورد تا در پيشگاه خويش داوري كند». آن گاه كه ابن زياد دستور قتل امام سجاد را صادر كرد، زينب (س) با شهامت تمام، برادر زاده‏‌اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستي او را بكشي مرا هم بكش. به دنبال اعتراض زينب (س)، ابن زياد از كشتن امام پشيمان شد. كاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نيز زينب (س) توانست افكار عمومي را دگرگون نمايد. جلسه‏‌اي يزيد به عنوان پيروزي ترتيب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه كربلا، سربريده حسين (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستي به صورتش مي‏‌زد، زينب كبري (س) با سخنراني خويش غرور يزيد را در هم كوفت و او را از كرده خويش پشيمان كرد. سرانجام يزيد مجبور شد كاروان را با احترام به مدينه برگرداند. در مدينه نيز زينب (س)، پيام آور شهيدان، ساكت ننشست. او با فريادش مردم مدينه را بر ضد حكومت يزيد شوراند. حاكم مدينه در پي تبعيد حضرت زينب (س) برآمد. به نوشته برخي حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت و بدن مطهر آن بانوی بزرگوار در همان جا دفن گردید.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود