صفحه اصلي > یادداشت > خبرنگاری در عصر بحران اعتماد عمومی
خبرنگاری در عصر بحران اعتماد عمومیامروز, 08:37. نويسنده: monshi |
![]() یکی از بزرگترین چالشهای دنیای امروز، نه کمبود اطلاعات، که وفور آن است. در روزگاری که انبوهی از دادهها هر ثانیه در فضای حقیقی و مجازی منتشر میشود، پرسش اساسی این است: مردم به کدام منبع اعتماد کنند؟ فتانه محمودخانی/ در چنین شرایطی، خبرنگار دیگر فقط یک راوی نیست؛ او باید نگهبان حقیقت، پالاینده اطلاعات و مهمتر از همه، بازیاب اعتماد عمومی باشد. این وظیفه اما آسان نیست، بهویژه در عصری که شکاف میان مردم و رسانهها روزبهروز عمیقتر میشود. بحران اعتماد عمومی به رسانهها، پدیدهای جهانی است، اما در جوامعی مانند ایران که سالهاست رسانهها از یکسو با محدودیتها و از سوی دیگر با فشارهای اقتصادی و جناحی روبهرو هستند، این بحران شدیدتر نمود پیدا کرده است. مخاطبان، به دلایل گوناگون، دیگر آنگونه که باید به رسانهها اعتماد ندارند. گاه رسانه را وابسته میدانند، گاه جهتدار، گاه منفعل، و گاه در بهترین حالت، بیتأثیر. در این میان، نقش خبرنگار بسیار حساس است. خبرنگار اگرچه بخشی از سازوکار رسانه است، اما میتواند با رفتار حرفهای، صداقت شخصی و پایبندی به اصول اخلاقی، بخشی از این شکاف را ترمیم کند. مردم ممکن است به فلان رسانه اعتماد نداشته باشند، اما به یک خبرنگار خاص، بهواسطه کارنامه شفاف و جسارت در پیگیری حقیقت، احترام بگذارند. این یعنی خبرنگار میتواند دوباره پل ارتباطی اعتماد شود، اگر بپذیرد که شرافت حرفهایاش از هر چیز مهمتر است.خبرنگاری در عصر بحران اعتماد، خبرنگاری در میدان مین است. خبرنگار باید از لابهلای روایتهای جعلی، اخبار جهتدار، تبلیغات پنهان و منافع قدرتمداران، حقیقت را بیابد و بیطرفانه آن را به جامعه منتقل کند. این مسئولیتی سنگین است و در نبود حمایتهای قانونی و صنفی، به کاری پرخطر نیز بدل میشود. با این حال، خبرنگاری که حقیقت را بر مصلحت ترجیح میدهد، دقیقاً همان چیزی است که جامعه امروز بدان نیاز دارد.بیاعتمادی عمومی، نه تنها کار خبرنگار را سختتر میکند، بلکه کارکرد اصلی رسانه را نیز زیر سؤال میبرد. رسانهای که مخاطب ندارد، حتی اگر صداقت داشته باشد، بیاثر است. این وظیفه خبرنگاران است که با بازسازی اعتبار خود و رسانهشان، مخاطب را بازگردانند. راه بازسازی اعتماد، از شفافیت، پاسخگویی و مسئولیتپذیری آغاز میشود. خبرنگاری که اشتباهش را بپذیرد، منبع خبرش را آشکارا معرفی کند، و در برابر مخاطب فروتن باشد، میتواند اعتماد را دوباره بسازد. نکته قابل تأمل دیگر، ظهور فضای مجازی و شبکههای اجتماعی است. در این بسترها، هر فرد میتواند نقش خبرنگار را ایفا کند؛ اما بدون آموزش، بدون تعهد حرفهای، و گاه با نیت تخریب یا نشر شایعه. همین مسئله، وظیفه خبرنگاران حرفهای را سنگینتر کرده است: تمایز خود از شبهرسانهها. در این بازار پرهیاهو، خبرنگار باید با دقت، صحت، اخلاق و تحلیل، خودش را از «بازنشرکننده ساده اطلاعات» به «تولیدکننده محتوای قابل اعتماد» تبدیل کند.همچنین، رسانهها و خبرنگاران باید در بازنگری سبک نگارش و ارتباطگیری با نسل جدید بکوشند. زبان پرطمطراق، گزارشهای خشک و بیجان، یا تحلیلهای یکطرفه، دیگر پاسخگوی مخاطب امروز نیست. خبرنگار باید بیاموزد چگونه در عین پایبندی به اصول، با زبانی تازه، صادقانه و درگیرکننده، با مخاطب سخن بگوید. بازسازی اعتماد، از دل گفتگو و احترام متقابل برمیخیزد، نه از بالا به پایین سخنگفتن.روز خبرنگار، فرصت مناسبی است برای تأمل در این وضعیت. آیا خبرنگاران ما خود را در آینه اعتماد عمومی دیدهاند؟ آیا رسانهها آماده بازسازی پیوند گسسته خود با مردم هستند؟ آیا وقت آن نرسیده است که شفافیت، صداقت و پاسخگویی به اصول بنیادین حرفه ما تبدیل شود، نه فقط شعاری مناسبتی؟ اگر خبرنگار، وجدان بیدار جامعه است، باید پیش از هر چیز صداقت را در عمل اثبات کند. بازسازی اعتماد عمومی، شاید زمانبر باشد، اما ممکن است؛ به شرط آنکه خبرنگاران، بار دیگر قلم را نه ابزار نفوذ، که ابزاری برای روشنگری بدانند. بازگشت |