صفحه اصلي > یادداشت > پایه و اساس حل مشکلات جامعه برطرف کردن فقر فرهنگی است
پایه و اساس حل مشکلات جامعه برطرف کردن فقر فرهنگی است2 اردیبهشت 1403. نويسنده: monshi |
از آنجا که فرهنگ به اعتقاد بیشتر کارشناسان و صاحبنظران مسائل اجتماعی اساس و زیربنای هر جامعهای را تشکیل میدهد، و هر چقدر فرهنگ یک جامعه موثرتر و کارآمدتر باشد، پیشرفت آن جامعه در مسیر رشد و تعالی بیشتر خواهد شد، بنابراین فقر فرهنگی به عنوان یک عامل بازدارنده میتواند جامعهای را به سمت قهقرا و انحطاط بکشاند، و از دستیابی به اهداف والا و تکاملی بازدارد. محمد جعفری/ با عنايت به تعريف فقر فرهنگي، هركسي كه توانايي علمي و عقلي بهينهسازي شرايط محيطي خود را در بعد فردي و اجتماعي نداشته باشد، دچار فقر فرهنگي است و تا زماني كه قوه عاقله و خرد او تقويت نشود توان تاثيرگذاري بر محيط پيراموني خود را نخواهد داشت. بنابراين ميتوان گفت پايه و اساس حل مشكلات جامعه در ساير ابعاد، برطرف كردن فقر فرهنگي در جامعه است. كه فرهنگسازان و دانشوران جامعه بايد آن را در اولويت برنامههاي خود قرار دهند و سعي و تلاش خود را به آن معطوف دارند. از منظر بسیاری از رهبران و مسئولین جوامع اگرچه رايجترين نوع فقر، در بعد اقتصادي آن مطرح است به گونهاي كه با شنيدن واژه فقر، سريعاً اين عرصه به ذهن متبادر ميشود، اما بعد ديگر فقر يعني فقر فرهنگي بسيار عميقتر و ريشهدارتر از فقر اقتصادي است به گونهاي كه ريشه بسياري از فقر اقتصادي افراد جامعه را شامل مي شود. از اين جهت از بين بردن فقر فرهنگي بايد در اولويت فعاليتهاي افراد، جامعه و مسئولين براي برون رفت از مشكلات فقراقتصادی در جامعه قرار گيرد.فقر فرهنگی از بین سایر فقرها ریشه ی قدیمی تری دارد و از آنجایی که در بین فقرهای دیگر عمیق تر است هرآنچه که فلاسفه بحث کرده اند در راستای زدودن این فقر بوده است .اگر ما آنگونه که باید غذا بخوربم، نخوربیم! آنگونه که باید لباس بپوشیم، نپوشیم! و آنگونه که باید حرف بزنیم، نزنیم، این فقر به وجود می آید. اگرچه ما می گوییم فقر اقتصادی، فقر جسمی و فقر مالی ممکن است موجب فقر فرهنگی بشود ولی از دیدگاه دیگر بهتر است که بگوییم فقر فرهنگی موجب فقر اقتصادی، مالی، جسمی و روحی و غیره می شود. عوامل ایجاد این فقر بسیار زیاد هستد و از بین آن می توان به نگرش کلی و غیرفلسفی ما به جهان، عدم برنامه ریزی های فردی و اجتماعی، عدم برنامه ریزی طولانی مدت در نهادهای فرهنگی مانند رسانه و آموزش و پرورش، و جهل و ناآگاهی اشاره کرد که این ها می توانند باعث مصرف گرایی، تقدیرگرایی، بیگانگی اجتماعی، عدم آینده نگری، شکاف در خانواده، گروه های اجتماعی، سیاسی و شکاف بیش از حد دو نسل و شکاف دو نفر در یک نسل بشوند. بازگشت |