صفحه اصلي > یادداشت > زندگی نامه شهید عبدالمجید اویسی اعزامی از کرج به جنگ تحمیلی
زندگی نامه شهید عبدالمجید اویسی اعزامی از کرج به جنگ تحمیلی27 بهمن 1394. نويسنده: monshi |
 شهید والامقام عبدالمجید اویسی به سال 1339 در یك خانواده مومن و متدین در شهرستان كرج دیده به جهان گشود. پس از طی دوران طفولیت وارد دبستان دین و دانش و سپس در مدرسه راهنمایی ادامه تحصیل داد... زندگی نامه این شهید گرانقدر به شرح ذیل است: شهید والامقام عبدالمجید اویسی به سال 1339 در یك خانواده مومن و متدین در شهرستان كرج دیده به جهان گشود. پس از طی دوران طفولیت وارد دبستان دین و دانش و سپس در مدرسه راهنمایی ادامه تحصیل داد. سیمای ملكوتی، چشمان مواج و دل پرتلاطمش بیانگر علاقه وافر وجه اسلام و قرآن بود از درد و رنج محرومین مستضعفین رنج میبرد و غربت اسلام او را بی اختیار به صف مبارزین علیه ظلم و ستم ضحاك صفتان پهلوی كه به حق غلامان حلقه به گوش شیطان فضای كاخ سفید بودند كاشنده و از او مبارزی واقعی ساخته بود. دانش آموز سال سوم دبیرستان فارابی بود و قطره از خیل عظیم حزبا... و یاور مهدی(عج) پس از طی دوران دبیرستان و اخذ دیپلم وارد انسیتو تكنولوژی زنجان گردید و در رشته بانكداری شروع به تحصیل كرد. یك سالی از ورود او به انسیتو نگذشته بود كه با آغاز انقلاب فرهنگی و تعطیلی دانشگاه‌ها وارد بانك فعال جاویدان كند شده و در آنجا مشغول به كار گردید. با مردم بسیار متین و با وقار و با خلقی آراسته با زیباییهای اسلام برخورد مینمود. از آنچه به عنوان حقوق از بانك دریافت میكرد حد در توان مستمندان را نیز دستگیری مینمود. بیشتر روزهای دوشنبه و پنجشنبه را همچون مولایش رسولالله روزه داری میكرد. هنوز در تب و تاب مبارزه و سرنگونی ایادی استكبار و ضد انقلاب در جهت ناكام ماندن توطئه‌هایشان بود كه جنگی نابرابر ایران اسلامی را فرا گرفت و او خود را ملزم به پاسخگویی فدای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) زمان خمینی كبیر دیده و با خیل عظیمی از عاشقان لقاءا... به نبرد با معاندین اسلام و زخم خوردگان كربلای حسین(ع) در راس انها صدام لعین عازم میادین جنگ و محاربه گردید. ولع انتقام سیلی زهرا(س) و سرخی خاك كربلا او را آنچنان عاشق شهادت كرده بود كه لحظه ای استراحت را بر خود حرام میدانست و سرانجام او كه همه را وقف اهداف اسلام و انقلاب نموده بود در سحرگاهان پنجمین روز از خرداد تشنه 1361 با صفیر گلوله بعثیون با پیكری غرق خون به سوی لقاءالله و مهمانی لاله‌ها پر كشید. بازگشت |