دولت مردمی و مشارکت اجتماعی
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت

هفته دولت، فرصتی ارزشمند برای بازخوانی مفاهیم بنیادین در نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران است.
مصطفی جعفری/ در این هفته، علاوه بر تجلیل از یاد و خاطره شهیدان والامقام رجایی و باهنر، لازم است بار دیگر به ماهیت دولت در نظام مردمسالاری دینی و جایگاه مشارکت اجتماعی در پیشبرد اهداف کلان کشور پرداخته شود. یکی از مهمترین ویژگیهای هر دولت در جمهوری اسلامی، مردمی بودن آن است؛ مردمی بودن نه در حد یک شعار یا وعده انتخاباتی، بلکه به عنوان یک اصل اساسی در حکمرانی که بدون آن هیچ برنامهای به سرانجام نخواهد رسید.امروز در شرایطی به سر میبریم که چالشهای گوناگون در عرصههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پیش روی کشور قرار دارد. حل این مسائل صرفاً با تصمیمات دولتی و سیاستگذاریهای از بالا به پایین امکانپذیر نیست؛ بلکه نیازمند یک عزم جمعی و حضور فعال مردم در همه سطوح است. مشارکت اجتماعی، پلی است میان دولت و ملت که از یک سو باعث تقویت اعتماد عمومی میشود و از سوی دیگر، دولت را در اجرای طرحها و پروژهها توانمند میسازد.مردمی بودن دولت به معنای گره خوردن سیاستها و برنامهها با نیازها و مطالبات واقعی جامعه است. تجربه نشان داده است که هر جا دولتها در تصمیمگیریها از ظرفیت مردم بهره بردهاند، نتایج پایدارتری به دست آمده است. از نمونههای تاریخی این موضوع میتوان به دوران دفاع مقدس اشاره کرد؛ جایی که مردم بهطور مستقیم در کنار دولت و نهادهای رسمی قرار گرفتند و با همدلی و ایثار، امنیت و استقلال کشور را تضمین کردند. این تجربه به خوبی نشان میدهد که در بحرانها و سختیها، سرمایه اجتماعی بزرگترین پشتوانه دولتهاست.از سوی دیگر، مشارکت اجتماعی تنها به معنای حضور فیزیکی مردم در پروژهها نیست، بلکه ابعاد گستردهتری دارد؛ از ارائه ایده و نظر در تصمیمگیریها گرفته تا نقشآفرینی در فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی. امروز در دنیای معاصر، جوامعی موفقتر هستند که میان مردم و حاکمیت خود یک رابطه دوسویه و سازنده برقرار کردهاند. این رابطه، تنها از مسیر اعتماد و شفافیت حاصل میشود. بنابراین، اگر دولتی میخواهد واقعاً مردمی باشد، باید همواره پاسخگو، شفاف و پذیرای نقد و نظر باشد.
رکن اساسی دولت مردمی، اعتماد عمومی است. بدون اعتماد، هیچ برنامهای اگر بهترین و علمیترین طرحها باشندبه سرانجام نمیرسد. اعتماد، سرمایهای است که تنها با صداقت و عمل به وعدهها حفظ میشود. مردم باید باور داشته باشند که دولت در تصمیمگیریها منافع عمومی را بر منافع شخصی و جناحی ترجیح میدهد. در چنین فضایی است که جامعه با رغبت و انگیزه بیشتری در کنار دولت قرار میگیرد و حتی دشوارترین مسیرها را نیز هموار میسازد.در این میان، نقش رسانهها و نخبگان جامعه در تقویت مشارکت اجتماعی بسیار حائز اهمیت است. رسانهها باید بهعنوان پل ارتباطی میان دولت و ملت عمل کنند و به جای تمرکز صرف بر مشکلات، مسیر همفکری و ارائه راهکار را تقویت کنند. همچنین نخبگان و دانشگاهیان وظیفه دارند با تولید دانش و ارائه تحلیلهای علمی، دولت را در اتخاذ تصمیمات دقیقتر یاری کنند. این همکاری، نه تنها به ارتقای سطح سیاستگذاری منجر میشود، بلکه نوعی احساس تعلق و مسئولیت جمعی را در جامعه تقویت میکند.
نکته مهم دیگر، نقش جوانان و اقشار مختلف جامعه در تحقق دولت مردمی است. جوانان با انرژی، خلاقیت و نوآوری خود میتوانند موتور محرک بسیاری از برنامههای توسعهای باشند. زنان نیز به عنوان نیمی از جمعیت کشور، سهمی جدی در شکلگیری سرمایه اجتماعی دارند و مشارکت فعال آنان در عرصههای اجتماعی و اقتصادی، تضمینکننده پویایی جامعه خواهد بود.هفته دولت باید بهانهای باشد برای بازخوانی این حقیقت که دولت بدون مردم، دولتی ناقص و ناکارآمد خواهد بود. همانگونه که شهید رجایی و شهید باهنر، دولتداری را نه در قالب میز و مقام بلکه در خدمت بیمنت به مردم معنا کردند، امروز نیز وظیفه دولتهاست که مردم را نه به عنوان مخاطب، بلکه به عنوان شریک اصلی در تصمیمسازیها و اجرا بدانند.در نهایت، باید گفت که موفقیت هر دولت در گرو همافزایی با مردم است. هیچ برنامهای اگر کاملترین نقشههای توسعه روی کاغذ باشد بدون مشارکت اجتماعی عملی نخواهد شد. اگر دولتها بخواهند به معنای واقعی کلمه مردمی باشند، باید به جای نگاه از بالا به پایین، با مردم همسطح و همراه شوند. تنها در این صورت است که میتوان انتظار داشت مسیر دشوار پیشرفت و عدالت با سرعت و قدرت بیشتری طی شود.هفته دولت یادآور این حقیقت است که قدرت دولت در دل مردم نهفته است؛ مردمی که اگر مورد احترام، اعتماد و توجه قرار گیرند، با تمام وجود در صحنه خواهند بود.