زندگی نامه شهید ابراهیم دلال براتی اعزامی از کرج به جنگ تحمیلی
سپیدارآنلاین: گروه یادداشت
شهید ابراهیم دلال براتی درسال1342 در شهرستان كرج به دنیا آمد. او ششمین فرزند خانواده بود و از سن دوازده سالگی شروع به نمازخواندن و روزه گرفتن نمود. او علاوه بر اینكه درس میخواند تابستانها به سركار میرفت تا به خانوادهاش كمكی كرده باشد...
زندگی نامه این شهید گرانقدر به شرح ذیل است: شهید ابراهیم دلال براتی درسال1342 در شهرستان كرج به دنیا آمد. او ششمین فرزند خانواده بود و از سن دوازده سالگی شروع به نمازخواندن و روزه گرفتن نمود. او علاوه بر اینكه درس میخواند تابستانها به سركار میرفت تا به خانوادهاش كمكی كرده باشد. او در تلاش بود كه همیشه نمازش را در اول وقت و به جماعت بخواند. زمانی كه اعلامیههای امام در ایران پخش می شد سعی می كرد به هر قیمتی كه شده به اعلامیهها دست یابد و به دقت مطالعه و در محلهها پخش کند. ابراهیم همیشه در تظاهرات و راهپیمائیها پیشقدم بود و هروقت میخواست با دوستانش به تظاهرات برود، به آنها سفارش می كرد كه غسل شهادت بكنیم بعد به تظاهرات برویم و وقتی به دیدن اجساد شهدا به بیمارستان میرفت با چه حسرتی به آن پاكان نگاه میكرد و متاثر میشد.
بالاخره انقلاب اسلامی با تمام دسیسههای شیطان بزرگ به پیروزی رسید و ابراهیم كوشش میكرد كه با فكر و عمل خود به اسلام و كشور اسلامی خدمت كند. هروقت امام سخنرانی میكرد ابراهیم با تمام وجود سراپا گوش بود تا ببیند امام چه میگوید. او با چنان ارادهای قران و رساله را مطالعه میكرد كه ما به او حسرت میبردیم. ابراهیم همیشه روزهای دوشنبه و پنجشنبه را به گفته امام روزه میگرفت و زمانی كه امام فرمان تشكیل ارتش بیست میلیونی را دادند ابراهیم عضو بسیج شد و در شبهای سرد زمستان در انبوهی از برف و كولاك به پاسداری مشغول میشد و همواره آماده خدمت به قران و اسلام بود و علاقه عجیبی داشت كه به جبهه برود، ایشان فردای روزی كه امتحان مدرسه خود را دادند به جبهه جنگ رفتند. او همیشه در نامههایش می نوشت كه دلم برای خانواده تنگ نشده بلكه دلم برای شهادت و شهیدان تنگ شده و در آخر نامههایش خود و همرزمانش را سربازان امام زمان و به مادرش سفارش می كرد كه همواره برای ظهورش دعا كند و ابراهیم علاقه خاصی به روحانیت داشت و تصمیم گرفته بود كه اگر جنگ تمام شد و او شهید نشده بود، طلبه شود. آری ابراهیم در 16شهریور سال1360 در جبهه بازی دراز بعد از ساعتها نبرد علیه متخاصم با شجاعت و سرافرازی به لقاءالله پیوست و خداوند به خانواده گرامیش منت نهاد و آنها را سرافراز كرد.