رضوانۀ هادی اگر از من چون و چرای رفتن بابایش را بپرسد، به او خواهم گفت من و بابا شنیدیم که آنطرف خط، بعد از اذان صبح فریاد می‌زدند لبیک یا یزید، لبیک یا معاویه.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی شود