Logo

صفحه اصلي > گزارش > روایت ضرر و زیان کسبه و بازاریان و چالش‌های ۳ سال اخیر

روایت ضرر و زیان کسبه و بازاریان و چالش‌های ۳ سال اخیر


1 آبان 1401. نويسنده: monshi


داستان کرونا و قرنطینه که ۲ سال اخیر بازاریان و کسبه را دچار ضرر و زیان کرده بود تازه داشت روزهای آخر خود را طی می‌کرد که با آشوب‌ها و اعتراضات بی قانون مردم مقابل شدیم، این در حالی است که بازهم جیب کاسب جماعت بیش از گذشته متحمل آسیب و ضرر شد.
مهمان ناخوانده ای به نام کرونا در هیاهوی نزدیک شدن به شب‌های عید وارد ایران شد، در آن روزهای اولِ مهمانی اش و روزهایِ قرنطینه، آن روزهایی که مدارسِ حضوری، مجازی شد، اداره‌ها و سازمان‌ها تعطیل شدند، مغازه ها بسته شدند و حتی دَرِ مساجد و حرم ها، تا بلکه زنجیره انتقال این ویروس منحوس قطع بشود.این مهمان ناخوانده خالی از آسیب نبود! مغازه داران با تعطیلی کسب و کار و بسته بودن مغازه شان از جمله اقشاری بودند که در این قرنطینه دچار آسیب شدند، اما حالا که کرونا تا حدود زیادی مهار شده، تعداد مبتلا شدگان پایین آمده و قرنطینه از تب و تاب افتاده و این قشر در حال بازگشت به کسب و کارشان و رونقِ آن بودند با معترضینی رو به رو شدند که فقط اسمِ معترض را به یدک می‌کشیدند! اعتراض داشتند و در این اعتراض به هیچ چیز از اموال خصوصی مردم گرفته تا اموال عمومی حتی جانِ آدم ها رحم نمی کردند!با شکستن شیشه مغازه ها، پاساژها و مراکز خرید تنها راهی که چاره ساز بود تعطیلی آن ‌ها بود تا بیش از این آسیب نبینند. این اقدامات هنجارشکنانه و بسته شدن مغازه ها، پاساژها و مراکز خرید و به هم خوردن کسب و کار باعث شد تا سَری به خیابان گوهردشت کرج و فردیس بزنم و گفت و گویی با کسبه و مردم داشته باشم.وارد خیابان اصلی گوهردشت شدم، در بَدوِ ورودم دختر بچه‌ای با یک دسته گلِ رُزِسُرخ توجه من را به خودش جلب کرد! پُشت سرش راه افتادم، با ذوق و همراه با پدرش به سمت ماموران یگان ویژه که لباس سیاه رنگی به تن داشتند و در کنار موتورها ایستاده بودند می‌رفت و به هر یک که می‌رسید، شاخه ای را از دسته گُل جدا و تقدیمشان می‌کرد.بعد از چند دقیقه ای که یک دلِ سیر این صحنه زیبا را تماشا کردم به راه خود ادامه دادم. گوهردشت شلوغی و رفت و آمدهای همیشه را نداشت! مغازه‌ها یکی در میان یا بسته بودند یا کِرکِره‌هایشان تا نیمه پایین بود‌.ویترین جذاب یک موبایل فروشی که پر از قاب گوشی‌های رنگی رنگی و زیبا بود من را به سمت خود کشاند. بعد از تماشای ویترین وارد فروشگاه شدم، برای مصاحبه به سمت مدیریت رفتم و پرسیدم: نظر شما در رابطه با اعتراضات اخیر چیست؟برای مصاحبه کمی تردید داشت، چند لحظه ای مکث کرد، به فکر فرو رفت و گفت: در این ایام به دلیل تعطیلی بازار و مغازه ها، خیلی از صاحبان کسب و کارها از جمله خودِ من متضرر شده ایم، چه اعتراضی است که باعث شده از یک لقمه نان حلال درآوردن جا بمانیم؟ نه تنها صاحبان کسب و کار بلکه کارگرها هم متضرر شده اند، وقتی ما کاسبی نداشته باشیم چه طور می خواهیم دستمزد کارگر جماعت را پرداخت کنیم؟ امیدوارم هر چه سریع تر این اعتراضات که ضرر به جان و مال مردم می زند جمع شود.دلم خواست بعد از این آقا از چند کاسب دیگر مصاحبه بگیرم و گفت‌وگو کنم تا به کسبه بعدی برسم به این فکر می کردم که چه قدر از این کسبه ها در ایام کرونا متضرر شده اند و حالا که کسب و کار رو به بهبودی می رفت با این اغتشاشات و تعطیلی کسب و کار رو به رو شده اند!وارد مغاز کیف و کفش چرم فروشی شدم. آقایی به سمتم آمد، بعد از سلام و تماشای کفش‌ پاشنه بلند قرمز رنگ نگین دار گفتم: وقت بخیر آقا، خبرنگار فارس هستم و برای مصاحبه آمده ام.
گفت: بفرمایید در خدمتم.
سوال کردم: زمانی که اعتراضات شروع می‌شود مغازه‌های خود را تعطیل می‌کنید؟
سَری تکان داد! از آن ها که به نشانه تاسف تکان می دهند و گفت: بله، از ساعات اولیه شروع اغتشاشات ما مجبور شدیم مغاز‌ه‌ها را ببندیم و حالا بیشتر از یک ماه است که این وضعیت ماست و کار و کاسبی به هم ریخته است. دَخلِمان به خرجمان نمی خورد. اعتراض دارند درست، چرا به ما ضرر می زنند؟ ضرر زدن یعنی اعتراض؟می گویم ان شاء الله حل می‌شود و از مغازه به سمت فردیس خارج می شوم.در فردیس از مردم پرسیدم: اعتراضات بیشتر در کدام فلکه‌ها شکل می‌گرفت؟ یکی جواب داد الان که خبری نیست اما بیشتر سمت فلکه سوم تا کانال...به سمت فلکه سوم راه می‌افتم. زندگی در شهر جاری است! عده‌ای در حال خوردن بستی و آبمیوه‌ هستند، بچه‌ها در حال رفتن و برگشتن از مدرسه هستند، اتوبوس‌ها و تاکسی‌ها مسافرهای خود را جا به جا می‌کنند.وارد مغاره ای شدم که می شد اسمش را گذاشت دنیای جوراب! از بس پر از جوراب های رنگی رنگی و گل گلی و حتی لنگه به لنگه است!مردی پشت میز نشسته بود، رفتم سمتش، توضیح دادم برای مصاحبه آمده ام و گفت: در خدمتم.در مورد آشوب‌های اخیر و تعطیلی کسب و کارها سوال کردم.
مرد گفت: اعتراضِ این مدلی ندیده بودیم! در این اتفاقات کسبه نسبت به دیگران بیشتر ضرر کردند، معمولا مغازه ما از ساعت ۵ بعدازظهر بسته می شد، در این مدت فروشی نداشتیم و این یعنی ضرر! از او تشکر کردم و از مغازه خارج شدم.روی نیمکتی کنار خیابان نشستم و به فکر فرو رفتم، نرخ اجاره مغازه ها در خیابان‌های اصلی گوهردشت؛ ۱۶ میلیون تومان تا ۶۰ میلیون و در فردیس هم حدود ۳۰ میلیون تا ۴۰ میلیون تومان است، با تعطیلی مغازه ها در این ایام برای جلوگیری از حملات اغتشاش گران و شکستن شیشه‌ها و حتی به آتش کشیدن می‌شود گفت کسبه ای که اجاره می‌دهند فقط بابت اجاره حدود ۲۰ تا ۲۵ میلیون ضرر کرده‌اند!ضرر فقط این نیست! حقوق کارگرهایشان را نتوانسته اند پرداخت کنند و این هم ضرر دیگری ست!اعتراضی که در آن انصاف و رحم و مروت و نوع دوستی نباشد اما تا دلت بخواهد آسیب رساندن به اموال و جان مردم باشد، اعتراض است؟


بازگشت