Logo

صفحه اصلي > گزارش > در پناه چشمه خروشان مهربانی

در پناه چشمه خروشان مهربانی


1 مرداد 1397. نويسنده: monshi

گرفتار توفان های زندگی و پریشان حالی ناشی از تنهایی که می شویم، تنها التیام بخش همه مان، خاندان چشمه های خروشان رافت و مهربانی است که سایه آفتاب هشتم آن بر سرمان بوده و مرحمی بر دردهایمان می شود.
در هر صبح که به سمت خراسان می ایستیم و سلامش می کنیم، جوشش امید در دل هایمان حس می شود، روز دیگری را در سایه سار مهربانی امام رئوف آغاز می کنیم و امید به آینده با یادش در دلمان موج می زند.
به 11 ذی القعده روز ولادتش نزدیک که می شویم بی اختیار کبوتر دلمان به سمت خراسان به پرواز در می آید، پیش اوییم گرچه دور هستیم اما دلمان با زلف یار گره خورده است.
به موج‌ های پریشانی که بر می خوریم، با نام او که رویش طراوت و جلوه ای از انوار الهی است، آرامش می گیریم و پرسش های تشنگی خود را در آب زلال وجودش پاسخ می دهیم.
خشکی روزگارمان با او نجوا می کنیم زیرا باران و چک چک نعمت بی پایان الهی، او را می شناسند و گل های باغ با عطر وجود او خوشبو می شوند، او نیز امام مهربانی است و تنها به آرامش ما رضا دارد.
تسکین غربتمان یاد نجواهای غریبانه او است، همه غریبان او را می شناسند و در کوچه های خراسانش رد حضورش را حس می کنند و با برکت وجودش جان می گیرند و در آسمان رحمت الهی گام می گذارند.
آهویی هستیم در بند که با لطفش رها شده ایم و سرگشته و حیرانی که نور وجودش ما را هدایت کرده و در پایان به سرمنزل مقصود می رساند، به شرطی که زیر سایه ولایتش بمانیم و پایبند مرامش باشیم.
از زمانی که خاک خراسان تکه ای از بهشت شد، دست پیمان با او بستیم و خدا را شاکریم از حضور آفتاب هشتم در سرزمین عاشقان قبیله یاس و تا ظهور دولت یار و سحرگاهی که دلمان را روشن می سازد، پای محبتش هستیم.
اینجا دل هر کسی رضا می خواهد، همنوا با نقاره هایی که رضا می خوانند، نغمه رضا رضا سر می دهد، چون رضایش شرط رضای خالق هستی است و با گوشه چشمش مقدرات ما رقم می خورد.
در ناملایمات و شب های تاریک و به وقت اسیری در مرداب مشکلات با نام او از دیوار سیاهی ها و مشکلات عبور می کنیم، یک نظرش کافی است تا زندگیمان قرین پیروزی و سعادت شود، به جان جوادش قسمش می دهیم که یا ضامن آهو مبادا تنهایمان گذاری.
صدای نقاره ها به گوشمان می رسد که ندا سر می دهد ای عاشقان پنجره باز است و فرصت عاشقی مهیا، کبوتران دلتان را روانه مشهد کنید، دور گنبد طلا چرخی بزنید، در گلدسته هایش آرامش بگیرید و از سقاخانه اش خود را سیراب کنید و سبکبال بازگردید زیرا که در پناه چشمه خروشان مهربانی هستید.
بازگشت