Logo

صفحه اصلي > گزارش > بغض مجری «ماه عسل» بالاخره شکست

بغض مجری «ماه عسل» بالاخره شکست


13 تیر 1394. نويسنده: monshi
بغض مجری «ماه عسل» بالاخره شکست


شانزدهمین روز از ماه مبارك رمضان، برگ دیگری از «ماه عسل» با شکسته شدن بغض مجری ماه عسل و پاسخ جنجالی علیخانی به توهین‌های اخیر ورق خورد.
شب گذشته در شانزدهمین روز از ماه مبارك رمضان، برگ دیگری از «ماه عسل» ورق خورد. احسان علیخانی پس از سلام و احوالپرسی به سراغ مهمانان برنامه رفت تا راوی یك قصه ی دیگر از «ماه عسل» باشد. یك جانباز به همراه سه نفر از همرزمان و پسرش مهمان شانزدهمین روز از برنامه علیخانی شدند. محمد، در عملیات والفجر ١٠در حلبچه از ناحیه نخاع مجروح می شود. این جانباز كه پیش از رفتن به جبهه به كشاورزی مشغول بود بعد از مجروحیت علی رغم اینكه روی ویلچر می نشیند دست از كار نكشیده و با تراكتور بر روی زمین مشغول كشاورزی است. دوستان همرزمش هم از نحوه ی مجروحیت و روحیه و صبر زیاد او سخن گفتند. پس از پخش پیام های بازرگانی علیخانی از درآمد این جانباز پرسید و مهمان پاسخ داد: كشاورزی شغل سختی است اما پردرآمد است. اما مهمان به این جمله بسنده نكرد و به علیخانی گفت: شما كه هر روز از مهمانان برنامه میزان درآمدشان را می پرسید، درآمد خودتان چقدر است كه این حد در فضای مجازی مورد فحش و توهین قرار می گیری، چرا جواب نمی دهی زمانی كه می گویند نانت را در اشك مردم می زنی و می خوری، علیخانی در مواجه با این سوال كمی مكث كرد و افزود: من نمی خواستم درباره ی این موضوع صحبت كنم ولی زمانی كه این مطلب دستمایه ای شد تا دیگران به نسبت آن هر چیزی كه می خواهند بگویند، می گویم: دستمزد من برای اجرای برنامه ای كه حاصل یك سال دویدن من است! چون من غیر از ماه رمضان هیچ اجرای دیگری ندارم یك سال دوندگی دارم تا از دورترین نقطه های كشور سوژه پیدا كنیم، دستمزد من برای اجرای این برنامه ٤٥میلیون تومان است و با این مقدار پول باید كت وشلوار بخرم و تنم را آراسته كنم تا خاطر مخاطب را مكدر نكنم. مهمان ادامه داد: انتقاد درباره دعوت از یك پزر عروس بود یعنی آدمی كه مفت پول در می آرورد در مقابل كسی كه ٢٠٠ متر زیر زمین كار می كند. وی با اشاره به این مطلب، متذكر شد: ما به خاطر دعوت از آن مهمان توبیخ شدیم و چون شب گذشته اخبار هم اعلام كرد، اجازه دهید پس من حرف بزنم سازمان صداوسیما به شدت مشكل مالی دارد اما خیلی زیاد كارشناس دارد حتی دكور زدیم گفتند یكسری از آن زیاد است. آگهی بازرگانی و اسپانسری كه در برنامه وجود دارد به من و پدرم ربطی ندارد و پول آن در خزانه دولت و سازمان صداوسیما می رود. اتفاقا گاهی ما برنامه سازان و حتی مدیران دوست داریم برنامه مون اسپانسر نداشته باشد اما خوب گرفتاری مالی دارند، در این تردیدی نیست. اما من (احسان علیخانی) در این اوضاع چگونه می توانم از دکتر محمد سرافراز، پورمحمدی و یا غلامرضا میرحسینی بخواهم كه یك میلیارد و دویست تومان برای اجرای این برنامه به من بدهند تا من شلوار قشنگم را برای مردم بپوشم و عده ای در فضای مجازی باور می كنند و لشكر زخمی می شوند برای اینكه با تمام قوا هویت تو را به لجن بكشند این بداخلاقیه داره زیاد می شود. علیخانی رو به مهمان همراه با بغض ادامه داد: یك روز در برنامه می خندیم، انتقاد می كنند كه دروغ می گوید و حقیقت را پنهان می كند یك روز از درد و آسیب در كشور حرف می زنیم، می گویند غمگین و تلخ هستید، پس ما چه كنیم؟ در باكس و زمان افطار از روز نخستی كه ما اینجا هستیم این صندلی برای مردم است. در تمام سال تلاش می كنیم برای اینكه این سوژه ها را پیدا كنیم تا این برنامه را روی آنتن ببریم. من در زمانی برنامه اجرا می كنم كه هرگز هم دنبال آن نبودم. شما مدیری را پیدا نمی كنید كه بگوید علیخانی پشت در اتاقم التماس كار می كرد. من در زمانی اجرا می كنم كه اگر سبك و سنگین كنند یك مرجع عالیقدر و مجتهد می تواند برای مردم سخن بگوید من می فهمم كه چه تایمی دستم است اما اشتباه هم می كنم، اشتباه هم می كنیم و این تذكری كه ما گرفتیم درست بود. گروه ما سهوا یك اشتباهی كردند ما خواستیم یك تبعیض و تضادی در كار نشان دهیم و نمی دانستیم مهمان ما یك كار دیگه ای در گذشته انجام داده، من عذر خواهی می كنم، من معذرت می خواهم از تمام كسانی كه خاطرشان را آزرده كردیم از همه ی بزرگترهای كشور، از مدیران كه برای «ماه عسل» وقت گذاشتند و آگاهند كه این برنامه مخاطب میلیونی دارد، عذرخواهی می كنم. وی افزود: اگر روزی بفهمم این جملات در فضای مجازی درست است، چرا كه من مجری مردم هستم و تا لحظه ای كه مردم تماشا و تحملم كنند، هستم و اگر احساس كنم و بدانم خاطرشان مكدر می شود امكان ندارد بمانم حتی اگر آن پولی كه گفتند را به من بدهند، امكان ندارد، بمانم. برایم خیلی ساده است برنامه ای بسازم كه یك نفر جلوی من بنشیند و در زمان افطار با هم صحبت كنیم و شما را نصیحت كند و بعد خداحافظ به خانه ام بروم اما بعد از اتمام این برنامه من خانه نمی روم. بعد رو به مهمانان افزود: من دیگه دارم سوء استفاده می كنم اما به حرمت ده سال از شما اجازه گرفتم. من ٣٥شب خانواده ام را ندیده ام و به قدری روی مبل دفتر خوابیدیم كه گردن و كمرمان حالت مبل گرفته من هم می توانستم یك برنامه ساده بسازم و بعد به خانه بروم. یك سری از بچه ها باید به فرودگاه، راه آهن دنبال مهمانها بروند یك نفر مستندها را در شهرهای مختلف تهیه كند. همه ی اینها برای اینكه این صندلی برای مردم است، بابت اینكه از بین مردم و از بین افرادی كه هیچ وقت قصه هایشان شنیده نمی شود با حضور در برنامه حرف بزنند ولی در این بین ما حتما هم اشتباه می كنیم، من بچه ی مردم هستم من در این قاب جلوی چشم شما قد كشیدم و بزرگ شدم، اشتباه هم می كنیم، معذرت می خواهیم بابت اشتباهی كه كردیم، اما همه ی عشق و تلاشمان این بوده كه آدم هایی در این برنامه حرف بزنند كه شاید جای دیگری برای صحبت كردن آنها وجود نداشته باشد اما اینكه ما رذلیم چون یك بدبختی بزرگتری را در مقایسه با یك بدبختی به شما نشان می دهیم این انصافه؟ بعد این مجری تصریح كرد من یك قهرمان ٨ساله به برنامه دعوت كردم كه سرپرست خانواده است اما یك نفر در اوج بی رحمی نوشته كه دست های كثیفت را از روی سر این پسر بچه بردار. علیخانی در ادامه افزود: شما كه دستت تمیز است یك كاری بكن. من این پسر بچه را در برنامه دعوت كردم تا نشان دهم یك قهرمان در كشورم است، باشه دست من كثیف، چهره ی من پلاستیكی، دست تو تمیز، پس تو یك كاری بكن! جلوی اسپریت نشستن و تایپ كردن بدون اینكه بفهمی معنای آن پست و حرف چیست، توهین كردن به خانواده ی آدم، چند وقت پیش محسن تنابنده گفته بود مگر مادر من «پایتخت» را ساخته كه به او ناسزا می گویید. علیخانی رو به مهمانان برنامه ش كرد و گفت: بدانید ما اگر هستیم به خاطر شما و روایت قصه های مردم است نه چیز دیگری. اگر روزی هم به این نتیجه برسیم كه این برنامه را دوست ندارید خداحافظ. من مخلص شما هستم و كوچیك همه، من هیچ اعتباری جز تلویزیون و چشم های شما ندارم. سال گذشته هم گفتم اگر صفی به عدالت تشكیل شود من آخر صف هستم برای اینكه اینجا بنشینم و حرف بزنم.
مهمان در مقابل صحبتهای علیخانی اظهار داشت: به قطار ایستاده كسی سنگ نمی زند اگر شما كاری انجام می دهید كه از دید من بیان و نشان دادن قهرمانی های خفته ی مردم است حتی فردی كه با یك بیماری مبارزه كرده و می گوید سرطان من را بزرگ كرد پس درحال حركت هستی پس سنگ هم به تو می زنند خداوند عزت را ارزان و راحت به كسی نمی دهد، عزت را با دست اندازش می دهد. اما من یك صحبتی با مدیران فرهنگ دارم و در اینجا هرچه احسان علیخانی با قطع كردن صحبت مهمان خواست تا مانع حرف زدن او شود موفق نشد و مهمان افزود: من یك صحبتی با مدیران فرهنگی دارم چون خود من كار فرهنگی انجام دادم من یك ساعت پشت صحنه این برنامه بودم و تقریبا قریب به اتفاق تمام كسانی كه برای این برنامه كار می كنند، جوان هستند. این جوانها نباید سرخورده و خود سانسور شوند، این اتفاقات در كار می افتد شما با این اتفاقات بزرگ می شوید اما نیروی فرهنگی نیاز به حمایت دارد. خواهش می كنم از شما حمایت كنند.
علیخانی با اشاره به صحبتهای مهمان عنوان كرد: من عذرخواهی كردم از محمد سرافراز بابت حساسیتی كه بر ما و برنامه دارد. با ما سه ساعت حرف زده، جوان هستیم ممكنه اشتباه كنیم ولی بدانید این اشتباه سهوا بوده است. علیخانی در پایان با این جمله پنجره ی «ماه عسل» را بست: منصف باشیم، رحم داشته باشیم. زود هم قضاوت نكنیم. دست شما را به خاطر تحمل بنده و شنیدن قصه های مهمانان می بوسم. كوتاهی ما را به بزرگی خودتان ببخشید، دعامون كنید.

بازگشت